خلاقیت را انتخاب کنید. بهندرت خلاقیت مسیری هموار و بدون اصطکاک را طی میکند مجبورید آگاهانه خلاقیت را انتخاب کنید. روانشناسی به نام استرنبرگ تمامی افراد خلاقی را که مورد مطالعه قرار داده است در یک ویژگی مشترک بوده اند و این ویژگی روزی است که افراد تصمیم به خلاق بودن گرفته اند.
معمولا این افراد خلاق:
مسائل را به روشی جدید بازتعریف میکنند تا به راه حل دست یابند.
ریسک های معقولی در کار را قبول میکنند و شکست را به عنوان بخشی از فرآیند نوآوری میپذیرند.
به مشکلاتی که حین چالش کشیدن وضع موجود پدید میآید، رویکردی سازنده دارند.
وقتی مطمعن نیستند که آیا در مسیر درست حرکت میکنند یا نه، عدم قطعیت را میپذیرند.
به رشد فکری خود ادامه میدهند و اجازه نمیدهند دانش و مهارتهای خود به سکون برسد.
با این تفاسیر تصمیم گرفتن برای خلاقیت لزوما بروز خلاقیت را تضمین نمیکند، اما میتوان گفت بدون این تصمیم، خلاقیت هیچگاه بروز نخواهد یافت.
مانند یک مسافر فکر کنید.هنگامی که به یک شهر خارجی سفر میکنیم خیلی به جزئیات توجه میکنیم."تفاوت، توجه را جلب میکند." وقتی در سفریم خیلی یاد میگیریم، نه به این دلیل که باهوشتریم بلکه به این خاطر که در مسافرت نسخه شرلوک هولمز خودمان هستیم و دائم سعی میکنیم محیط پیرامونمان را کنکاش کنیم. اما در بیشتر مواقع، زندگی روزمره خودمان را در حالت خودکار میگذرانیم.
افراد خلاق گیرنده های خود را روشن کرده و درجه حساسیت به محیط را در بالاترین میزان خود قرار داده اند. البته همه ما قادریم در این فرکانس فعالیت کنیم. تلاش کنید ذهن فرد مبتدی را درک کنید. کشف دوباره شناختهها نشانه قدرتمندی است از اینکه چگونه نگاه دقیق به چیزی میتواند مشاهدههای ما را عوض کند.
همین موضوع درباره ایده های شما نیز صادق است، یعنی هر چه تعداد ایده های جدید بیشتری از مقابل دید شما بگذرد، بینش های بیشتری خواهید داشت. به گفته لینوس پاولینگ، برنه جایزه نوبل "اگر ایده خوب میخواهید، با تعدادی زیادی ایده شروع کنید."
تخته سیاه اجتماعی بسازید. یکی از راه های یافتن الهام این است که سوال ها را در محیطی دور از انتظار بپرسید، چه در فضای برخط و چه در اماکن فیزیکی. میتوانید به طور آزمایشی تخته سیاه کوچکی داشته باشید و به تدریج با رشد ایدهها آن را بزرگتر بکنید. اگر چه در بیشتر اتاقهای جلسه از تخته وایت برد استفاده میشود، استفاده از گچ روی تخته سیاه کشش بیشتری دارد و به راحتی پاک میشود، بنابراین افراد برای اضافه کردن و تغییر آنچه روی تخته سیاه است تردید کمتری دارند. آماده دریافت ایدههای خوبی باشید که در معرض شما قرار میگیرند. هر چه تعداد ایده های مطرح شده بیشتر باشد، امکان بیشتری برای استفاده از رویکرد سرمایه گذاران خطر پذیر خواهید داشت تا بتوانید در بهترین ایدهها سرمایه گذاری کنید. وقتی تعداد ایده ها در سازمان کم باشد طبیعی است که افراد سعی میکنند مرزبندی کنند و ایده هایشان را به اشتراک نگذارند و یا از همان یک ایده خود که شاید حتی بهترین ایده هم نباشد محکم دفاع کنند.
توجه همراه با آرامش داشته باشید. ما باور عمیقی به قدرت حل مسئله خیالپردازی داریم. گاهی وقت ها خوب است از تمرکز جدی بر رروی مسائله ای پرهیز کنیم و به توجه با آرامش برسیم.توجه همراه با آرامش در جایی بین مدیتیشن که ذهنتان را کاملا خالی میکنید و تمرکز لیزر مانند که برای حل مسئله های ریاضی نیاز دارید قرار میگیرد. مغز ما وقتی به شدت درگیر چالشی نباشیم قادر است گام های بزرگ شناختی بردارد، به همین دلیل است که ایدههای خوب گاهی وقتها در حالیکه که دوش میگیریم یا کنار خیابان راه میرویم به سراغمان میآیند.
بنابراین اگر ذهن شما روی موضوعی گیر کرده است، نزدیک بیست دقیقه خود را از آن موضوع منحرف کنید. راه حل ممکن است به راحتی و در یک آن به فکر شما برسد. در این راه حین پیادهروی افکار خوبی متولد میشوند.
با کاربر نهایی خود همدردی کنید.منظور از همدردی که با کلمه کسب و کار بهندرت همراه میشود این است که، منظور ما حس تجربهای از دید دیگران استف تشخیص اینکه چرا واقعا مردم کاری را انجام میدهند. این اتفاق زمانی میافتد که به میدان عمل میروید و مردم را در حالیکه با محصول و خدمت شما سروکار دارند مشاهده میکنید. این کار را مطالعه طراحی (در مقابل مطالعه بازار) مینامیم. رسیدن به این همدردی زمانبر است و اراده میخواهد. اما برای بینش جدید هیچ چیز مثل مشاهده افرادی که برای آنها طراحی میکنید نیست.
منبع:کتاب خودباوری در خلاقیت نوشته تام و دیوید کلی
گزارش