ظهور مدیریت دستهبندی
تولیدکنندگان برای مقابله با فشار خرده فروشان خود را به طور متفاوتی سازمان دادند و بخش مدیریت طبقهبندی را ایجاد کردند و در سال 1987، P&G دوباره پیشگام در اجرای این سازمان جدید بود، که گفته می شود "مهمترین سازماندهی مجدد شرکت" در 30 سال است.
مروری بر قسمت قبل...
دو شکل سازمانی به صورت موازی با هم به وجود آمدند، واسط جدیدی را برای مدیران برند ایجاد کردند و در عین حال قدرت مدیران برند را که بین الزامات عملکردهای فروش و کنترلرهای مدیریتی تقسیم شدهبودند نیز رقیق کردند.
یک الگوی جدید BMS در دوره دیجیتال (از سال 2000)
توسعه تجزیه و تحلیل بازاریابی
از زمان عصر دیجیتال تعدد اختراعات، فناوری را به همراه داشتهاست که شیوههای بازاریابی را دگرگون کردهاست.
چند نشانه برجسته که نشانگر تغییرات در محیط اقتصادی و افزایش بیسابقه در دادههای موجود است، وجود دارد. با تأسیس گوگل در سال 1998، به همراه ظهور جستجوی کلید واژه، حجم و تنوع دادهها با محتوای تولید شده توسط کاربر به طور چشمگیری افزایش یافته است.
همچنین معرفی سیستم عاملهای رسانههای اجتماعی - مانند فیسبوک در سال 2004، یوتیوب در سال 2005، توییتر و فلیکر در سال 2006، تامبلر در سال 2007، اینستاگرام در سال 2010 و snapchat در سال 2011 - با تولید تعداد زیادی از دادههای متنی و تصویری، این پدیده را تقویت کردهاست.
در سازمان بازاریابی جدید P&G که در سال 2000 اجرا شد، گوپتا (2003 ، ص 2) ظهور یک "استراتژی مدیریت گروهی" را توصیف کرد و گروههای مصرفکننده را با نگرش و نیازهای مشابه هدف کار خود قرار داد.
به طور مشابه، یک مورد از دانشکده بازرگانی دانشگاه هاروارد (شاپیرو ، 2002) بهترین روش ایجاد یک تیم مشتری محور را با هماهنگی فروش و بازاریابی از طریق یک برنامه CRM پیشنهاد داد.
با این حال، در حالی که برخی از بخشهای اصلی بازاریابی مانند شرکت نایک یا شرکت پپسی در حال تغییراتی گسترده در BMS خود هستند، ساختار سازمانی بخشهای بازاریابی در اکثریت زیادی از شرکتها یا برندهایی که در سیلوها سازماندهی شدهاند در 40 سال گذشته تغییر چندانی نکردهاست.
از نظر پیامدهای دانشگاهی، این مقاله، تحلیل تاریخی فولرتون از BMS را به دنیای دیجیتال امروز گسترش میدهد. این نشان میدهد که چرا و چگونه BMS خود را به عنوان یک شکل بزرگ سازمانی در کشورهای غربی در طول قرن بیستم و دو دهه اول قرن بیست و یکم همزمان با سازگاری با یک محیط دائمی تحمیل کردهاست.
رویکرد لاو و فولرتون با مطالعات پرونده اروپایی مانند Rowntree غنی شد، که نشان میدهد BMS در ایالات متحده آغاز شده و بعداً از طریق دفتر مرکزی شرکتهای آمریکایی گسترش یافته است.
دیدگاه روششناسی تاریخی باعث میشود که یک قدم عقب در یک رشته برداشته شود و آن را از دیدگاه نظری تقویت کند از دیدگاه مدیریتی، تحقیقات نشان میدهد که شرکتها باید قبل از طراحی مجدد سازمانهای خود، عملکرد مدیریت برند را بررسی کنند. بسیار مهم است که یک قدم عقب بردارند و بیش از حد تحت تأثیر تحولات دیحیتال قرار نگیرند. از آنجا که مرزهای بین مدیریت برند و سایر فعالیتها مانند IT، فروش و تأمین مالی با ظهور بازاریابی دیجیتال محو میشود، رابط های بین فعالیت ها باید دوباره تعریف شوند.
تحقیقات صورت گرفته لزوم تجدید نظر در قوانین مدیریت برند در سازمان را در مورد تصمیم گیری، تخصیص نقش و سیستم های کنترل تأکید می کند و همچنین راه های تحقیق آینده را باز می کند و چشم انداز های تاریخی نشان می دهد که BMS چگونه قابل تنظیم خواهد بود.
گزارش