شخصیت برند قسمت سوم

آکرشخصیت برند را به عنوان مجموعه ای از خصوصیات انسانی مرتبط با یک برند تعریف میکند . در نتیجه در حالی که محققان مدل پنج عاملی عمدا طبقه اجتماعی و جنسیت را حذف کردند آکرمفهوم زنانگی را واردحیطه کاری اش کرد . مقیاس آکر جنبه های فرستنده و گیرنده را با هم مخلوط می کند و ترکیبی از مفاهیم مختلف هویت را در بر می گیرد . به عنوان مثال برند به عنوان یک شخص با برند به عنوان یک نماد و برند به عنوان یک محصول در مدل اکر ترکیب شده اند.

ویژگی های شخصیتی افراد از طریق عوامل زیادی  مانند رفتار، ظاهر، عقاید و افکار و ویژگی های جمعیت شناسی تعیین می شود. در مورد جنبه های شخصیتی آکر، پنج خصیصه بزرگ دیگر را که با برند در ارتباطند، مطرح می کند که عبارتند از: صداقت، هیجان، شایستگی، مهارت و قدرتمندی.

brands3 in article

 

الگوی مذکور نشان می دهد که این جنبه های شخصیتی برند ممکن است به طرق مختلف کارکردهای خاصی داشته باشند و یا به دلایل مختلف ترجیحات مصرف کننده را تحت تأثیر قرار دهند. صداقت، هیجان و شایستگی بر ویژگی های شخصیتی درونی انسان و مهارت و دوام بر خواسته ها و آرزوهای افراد دلالت دارند بنابراین اینگونه برداشت می شود که انتخاب افراد برندی است که ویژگی های انسانی را دارا باشد .

برندها می توانند با مصرف کنندگانشان تداعی و وابستگی داشته باشند. این وابستگی شخصی، به برند حیات می بخشد و آن را در ذهن مصرف کننده، ویژگی یا هویتی زنده و فعال می دهد. شخصیت برند به رابطه بین برند و مشتری عمق و احساس می دهد. تمرکز بر روابط به جای تمرکز بر شخصیت برند، امکان و فضای بیشتری برای توجه به ویژگی های برند به وجود می آورد. تمرکز به طورعمده بر درک مشتری در مقابل برند استوار  است.

منظور از شخصیت برند، جنبه احساسیِ تصویر برند در ذهن افراد است. این تصویر از تمام تجربیاتی که مصرف کننده از یک برند دارد، شکل گرفته است. تبلیغات نقش مؤثری در شکل گیری شخصیت برند ایفا می کنند. برندهای موفق این فرصت را دارند که در نهایت جایگاه رهبری در حیطه کاری خود را به دست آورند به همین خاطر است که گفته می شود تاثیر رسانه های جمعی در پیشرفت روابط برند غیر قابل انکار است.

 

در شخصیت برند دونکته اصلی وجود دارد که باید به آن توجه کرد :

1-نوع منفعتی که توسط برند نصیب فرد می شود.

2- نوع مصرف کننده ای که آن را ارج می نهد.

علاوه بر آن هر کسی در طلب چیزی است که توسعه دهنده ویژگی های شخصیتی اوست.با توجه به این مطالب می توان گفت تبلیغات و یا ارتباطات بازار به ساختن شخصیت برند کمک می کنند؛ مشروط بر آن که مصرف کننده ویژگی های انسانی را با محصول تبلیغ شده و همچنین خواسته های خود، مرتبط یابد.

و در آخر ...

قدرت یک برند همان ارزش کسب شده آن از طریق ویژگی هایی است که به طرق ملموسی مثل ارتباط نام برند و سود آن شکل می گیرد. مصرف کنندگان معمولاً برند را از جنبه هایی که به طور عمده از شخصیت فرد گرفته شده است درک می کنند و آن را به برند تعمیم می دهند. بعٌد شخصیتی برند را می توان توسعه و تعمیم داد و ابعاد شخصیتی انسان را در قلمرو برندها تعریف کرد. بنابراین رقبا تلاش می کنند اهمیت و ارزش بیشتری به جنبه های شخصیتی بدهند تا وضعیت رقابتی برندشان در بازار به تحرک واداشته شود.خلق شخصیت برند نیازمند ارتباطات فعال جمعی است و هم چنین باید با متغیرهای چرخه زندگی برند هماهنگ باشد. باید در نظر داشت که برای افرادی که کسب و کار مشابهی با بخش زیادی از رقبای بازار دارند، شخصیت برند وجه تمایز آن ها از سایر رقبا خواهد بود .

soli