ورودی دوم منابع سازمانی است. هر سازمان طیف مختلفی از داراییهای در دسترس را دارد. اینها شامل کارمندان، فناوری، سرمایه، اطلاعات و مانند اینها است.
منابع همچنین میتوانند شامل داراییهای کمتر محسوس سازمان، ادراک و درک بازار از سازمان یا جو مثبت سازمان باشد. سازمان میتواند یک مجموعه منبع را به حالتها مختلفی شکل داده، گسترش داده یا پیکربندی کند. در نگرشهای تحلیلی به سازمان دو ویژگی بیشتر از سایر ویژگی ها محل توجه است. یکی تناسب کیفیت این منابع یا ارزش آنها با توجه به محیط سازمان است و دیگری حجم شکلدهی به منبع و درجه انعطافپذیری آن است.
سومین ورودی تاریخچه سازمان است. شواهد زیادی وجود دارد که نشان میدهد عملکرد امروز سازمان تأثیر بسیار زیادی از گذشته آن پذیرفته است. بسیار مهم است که فازهای توسعه یک سازمان در گذر زمان و تأثیر اتفاقات گذشته درک شوند. بهعنوان مثال تصمیمات استراتژیک کلیدی، کنشها و رفتارهای رهبران کلیدی، بحرانهایی که سازمان در گذشته با آن روبرو بوده و چگونگی پاسخش به آنها و ارزیابی ارزشهای اصلی و نهادینهشده سازمان.
ورودی پایانی به نحوی با سایر ورودیهای ذکر شده متفاوت است زیرا در بعضی موارد بازتاب دهنده عواملی در محیط سازمان، منابع و تاریخچه آن است. ورودی چهارم استراتژی است و ما از این مفهوم بهعنوان تمامی تصمیماتی که باعث میشوند سازمان منابع خود برای پاسخگویی به تقاضا، محدودیتها و فرصتهای طلایی پیکربندی کند؛ البته در بستر تاریخی منحصربه فرد خود؛ نام میبریم. استراتژی به امر ایجاد تناسب میان منابع با محیط و یا تصمیم گیری اساسی پیرامون سؤال "ما در چه نوع کسب و کاری هستیم" میپردازد. برای اهداف تحلیلی شناخت چند جنبه از استراتژی اهمیت بیشتری دارد.
- اول اینکه مأموریت اصلی سازمان چیست یا اینکه سازمان هدف اساسی خود را چه چیزی تعریف میکند. مأموریت اصلی شامل بازارهایی که قرار است سازمان در آنها فعالیت کند، محصولات و خدماتی که میخواهد برای این بازارها مهیا کند و نحوه رقابتش در این بازارها است.
- دوم اینکه استراتژی اصلی شامل استراتژیها و تاکتیکهای حمایتی است که سارمان در راستای نیل به مأموریت اصلی استفاده میکند.
- سوم اینکه استراتژی شامل حدود عملکردی خاص و خروجیهای مشخص است.
ادامه دارد....
گزارش