خدمات فرازتدبیر

روش های دیگری نیز برای طراحی شخصیت برندها وجود دارد. برای نمونه مارگرت مارک و کارول پیرسون شخصیت انسان را به 12 دسته اصلی تقسیم کرده اند. این دو نفر معتقدند که تمامی طراحان برند می توانند با استفاده از این مدل شخصیت برند خود را مدیریت نمایند.

• خلاق : قدرت خیال پردازی،  استعداد بیان خود و رها کردن هنرمند درون. مانند برند های لگو و آی کیا
• معمولی : یکی همچون همه است و این حس که همه ی انسان ها مساوی اند را القا می کند. مانند فیات
• دانا : پخته رفتار می کند، قدرت درک انسان ها را دارد و به اموزش و تفکر تمایل دارد.  مانند بوش 
• دلقک : شاد و خندان . اوقات خوش را به انسان ها وعده می دهد و حرف هایی میزند که بقیه قدرت گفتنش را ندارند. مانند چیتوز
• حاکم : دارای قدرت ، پرستیژ و اعتبار است. مانند مرسدس
• عاصی : معترض است و در کار شکستن قوانین است. مانند دیزل
• بی گناه : معصوم ، نماینده خوبی و صداقت است و برای مشکلات پیچیده راه حل های اسان می یابد. مانند داو
• کاشف : با کشف تازه ها خود را احیا می کند. مانند جیپ و مایلز اند استایلز
• شعبده باز : تغییر و تحول را با معجزه هایی که ایجاد می کند وعده می دهد. مانند گوگل و اپل
• عاشق : نماینده عشق ، زیبایی و رمانتیزم . همراه شدن با انسان های عاشق مانند آکس، آلفا رومئو
• قهرمان: دستیابی به تخصصی که دنیا را نجات می دهد و رسیدن به اهداف را وعده می دهد . مانند نایکی
• یاور : کمک به دیگران . به دیگران به اندازه خودش فکر میکند و نیرو می دهد. مانند ولوو

پس از ده ها سال تحقیق در طبقه بندی شخصیت انسانی اجماع اکنون بر پنج بعد که تعریف کاملی از شخصیت ارائه می دهد به توافق رسیده اند مدل پنج عاملی یا پنج بزرگ شخصیت به عنوان مدلی که شخصیت انسان را بر اساس ۵ عامل ریشه‌ای و پایه‌ای شناسایی می‌کند، جزء بهترین مدل‌های شخصیت شناسی شمرده شد و کاربرد زیادی پیدا کرد. در ادامه به شرح مختصر آنها در یک نمودار پرداخته شده است:

1. برونگرایی یا اضطراب
2. سازگاری و موافقت
3. وجدان کاری
4. روان رنجوری _ ثبات احساسی
5. گشودگی و استقبال از تجربه

ابعاد مدل پنج عاملی نتیجه تجزیه و تحلیل محققان است که حاصل آن اصطلاحات زبانی شده است که انسان برای توصیف خود و دیگران استفاده می کند. با توجه به محصولات و برند ها، به نظر می رسد انسان برای تقویت تعامل خود با جهان غیر مادی نیاز دارد که برای اشیا ویژگی های انسانی قائل باشد. همچنین به نظر می رسد که مصرف کنندگان مشکلی در اختصاص شخصیت های انسانی به برند یا ایجاد رابطه با برندها ندارند بنابر این ممکن است ساختار پنج بزرگ به حیطه شخصیت برند نیز دخول کند.