در شرایطی که ما احساس می کنیم در مذاکره حرفه­ ای شده­ ایم دیگر به راحتی نمی­ توانیم مذاکره را ترک کنیم.ترک مذاکره یکی از مهارت­ های مورد نیاز یک مذاکره کننده است. 

در چه شرایطی باید مذاکره را ترک کرد؟
1- زمانیکه شما گزینه بهتری دارید. علت آنکه شما مذاکره را رها نمی­ کنید این است که معتقدید برای این مذاکره انرژی زیادی صرف کرده ­اید. یکی از مشکلات مذاکره، سرمایه­ گذاری زمانی و احساسی است.
قانون قطعی مذاکره : در هر جایی از مذاکره که مطمئن شدید گزینه بهتری دارید، مذاکره را ترک کنید.

2- در برخی از مذاکرات اگر شما مذاکره کنید ممکن است چیزهای زیادی را از دست بدهید، چیزهایی که از نتیجه مذاکره مهم­تر است. برای مثال صحبت درباره اضافه حقوق بلافاصله بعد از افزایش مسئولیت در شرکت یا پروژه ­ها، ممکن است باعث افزایش حقوق شود ولی اینکار اعتبار شما را به خطر می­ اندازد. گاهی اوقات لازم است در مورد برخی مسائل مذاکره نکنید تا نشان دهید این موضوعات اولویت شما نیستند. گاهی اوقات زمان مذاکره طولانی می ­شود و به نفع شماست که مذاکره نکنید(زمان مذاکره خودش هزینه است).

3- عبور از خط قرمزها. یک مذاکره کننده حرفه­ ای بایستی برای خود خط قرمز داشته باشد. باید مرزهایی داشته باشد که تحت هر شرایطی از آن­ها عبور نکند. در صورتیکه این مرزها را نداشته باشید، قربانی استراتژی کالباسی می ­شوید.در مذاکره رواج دارد که خواسته را بسیارخرد می کنند و تکه تکه به خورد شما می­دهند (استراتژی کالباسی) هنر ترک مذاکره به اندازه مذاکره مهم است و اگر این هنر را بلد نباشد، هزینه­ های زیادی به شما تحمیل می­شود.

استعفای عاطفی :
منظور از استعفای عاطفی این است که فرد جسماً در محیط کار حضور دارد، یعنی با روح و جان و قلبش در محیط کار خود حضور ندارد. این فرد از محیط کار خود دلسرد شده­ و انگیزه لازم برای انجام مسئولیت ­های خود به نحو احسن را ندارد.

دلایل استعفای عاطفی :
1-دوران رکود
در دوران رکود آینده خوبی از وضعیت سازمان وجود ندارد. این باعث می­شود که کارکنان انگیزه­ شان را از دست بدهند و چالش، انرژی، روحیه و تلاش را در بیرون سازمان جست و جو کنند. شرایط رکود باعث می­شود که حقوق­ها دیرتر پرداخت شوند. گاهی اوقات فرد در این شرایط نیز همکاری خود با سازمان را ادامه می­دهد تنها به این دلیل که گزینه بهتری ندارد.

2-بی­ عدالتی در محیط کار:
فرد در محیط کار مشاهده می­کند که مدرک تحصیلی، تجربه و کارایی ­اش از همکار خود بهتر است در صورتیکه همکارش ترفیع می­گیرد و او بایستی در همان وضعیت قبلی باقی بماند. همین عامل موجب استعفای عاطفی او می­ گردد.
نکته ! بسیار مهم است که به افراد هویت بدهیم و نشان دهیم که در سازمان مهم و تأثیر گذارند. (حتی آبدارچی شرکت)
اگر سیستمی فکر کنیم تعامل تمامی اجزا با هم مهم است. در یک ماشین اگر استارت خراب شود یا گیربکس فرقی نمی­ کند، زیرا در هر صورت ماشین نمی ­تواند حرکت کند. هر چند شما بگویید گیربکس مهم­تر است.

3-شنیده نشدن
افراد دوست دارند شنیده شوند، دیده شوند. کارمندی که در سازمان دیده نشود و به او اهمیتی داده نشود دچار استعفای عاطفی می­شود.

4- عدم تطابق تخصص و شغل
اگر افراد در جایگاه مناسب و مطابق با تخصص خود در سازمان قرار نگیرند احتمال بسیاری وجود دارد که دچار استعفای عاطفی شوند.

5- کاهش امید به آینده
افراد وقتی احساس کنند آینده خوبی برای سازمان وجود دارد معمولاً استعفای عاطفی نمی ­دهند. مدیران سازمان­ها در این مسأله نقش مهمی دارند زیرا آن­ها بایستی تصویر مطلوبی را از آینده سازمان ترسیم کنند و در کارکنان خود انگیزه ایجاد کنند.

پیشنهادهایی به مدیران برای جلوگیری ازاستعفای عاطفی کارمندان :
1-به مدیران توصیه می­ شود اجازه دهید کارمندان صحبت کنند و شنیده شوند.
2-به کارمندان دید بلند مدت بدهید. افق یک سال بعد سازمان را برایشان توصیف کنید. (منتقل کردن تصویر مطلوب برانگیزاننده به کارمندان)
گاهی اوقات مدیران برای اینکه شرایط را بحرانی نشان دهند، موانع را بزرگنمایی می­ کنند.(از بین بردن انگیزه)

توصیه­ هایی به کارمندان برای جلوگیری ازاستعفای عاطفی:
1- حرفتان را بزنید.
 اجتناب همه جا خوب نیست. حتی اگر احتمال می­ دهید که تأثیری نداشته باشد یا گوش شنوایی برای حرف هایتانوجود ندارد، حرفتان را بزنید، حداقل تخلیه می ­شوید.

2-توصیه می­شود از جمع­ ها و گروه­ هایی که انرژی و انگیزه ­تان را می­ گیرند دوری کنید.

3- در زمانی که احساس می ­کنید استعفای عاطفی داده­ اید یا می­خواهید بدهید، تمرکز خود را به افزایش مهارت­ هایتان (تخصص، زبان و ...) معطوف کنید. زیرا اگر در همان سازمان بمانید می­توانید فرد موفق­ تری باشید و اگر هم بخواهید به سازمان دیگری بروید، با تمرکز بر افزایش مهارت­ها، توانایی­ های خود را ارتقا داده ­اید.

به نقل از سایت محمدرضا شعبانعلی

soli